اخبار و مقالات

نقد و بررسی فصل اول انیمیشن سریالی شکست ناپذیر

۲۷ شهریور ۱۴۰۰ 0 1452
توسط : کمیک فارسی

 

مقدمه: مدتی است که از اتمام پخش فصل اول سریال شکست ناپذیر (Invincible)  از شبکه آمازون پرایم گذشته است، اما با این وجود طرفداران دنیای کمیک همچنان در حال بحث و گفتگو درباره ی این انیمیشن هستند، انیمیشنی که در همین ابتدای مطلب میتوان ادعا کرد تا کیفیت آثار کمیک بوکی در دنیای انیمیشن را چندین و چند پله بالا برد و نشان داد که می توان از یک داستان مصور اثری در حد و اندازه ی سریال های بزرگ ساخت. سریالی خوش ساخت که از روی کمیک های داستانی شخصیت شکست ناپذیر نوشته رابرت کرکمن (خالق کمیک های مردگان متحرک) اقتباس شده است و صداپیشگانی همچون استیون یوان در نقش مارک گریسون، جی کی سیمونز در نقش اومنی من، سث روگن، ساندرا اوه، جیلیان جیکوبز، مارک همیل، زکری کینتو، کاری پیتون و... در آن به صدا پیشگی پرداخته اند. درست قبل از پخش قسمت پایانی فصل اول آمازون پرایم خبر از ساخته شدن فصل های دوم و سوم این انیمیشن سریالی محبوب داد، اما حتماً فهمیده اید که موضوع مقاله ی امروز ما نقد و بررسی فصل اول این انیمیشن سریالی است و در این مطلب می خواهیم تا به دلایل محبوبیت و موفقیت این اثر بپردازیم، پس با ما همراه باشید...

 

همانطور که احتمالاً میدانید بیشتر شهرت رابرت کرکمن به خاطر خلق مجموعه داستان های مردگان متحرک یا همانThe Walking Dead است، اما اغلب طرفداران فارسی زبان داستان های مردگان متحرک و یا شخص رابرت کرکمن اطلاع ندارند که وی نویسنده و خالق شخصیت ابرقهرمانی ای به نام شکست ناپذیر و یا همان Invincible نیز هست، قهرمانی با داستان ها و چاشنی های بزرگسالانه در کمیک هایش. داستان های شکست ناپذیر درست مانند داستان های مردگان متحرک ابایی از شکستن بسیاری از هنجار های معمول در دنیای کمیک مانند خشونت بالا و یا پرداختن به موضوعاتی مثل خیانت، مشکلات خانوادگی و... ندارند، در واقع کرکمن با نوشتن داستان های شکست ناپذیر به علاقه مندان دسته ی ابرقهرمانی دنیای کمیک نشان داد که اضافه کردن اندکی واقع گرایی به داستان های فانتزی نه تنها چیزی بدی نیست بلکه می توان به کمک آن داستان هایی به جذابی داستان کمیک های شکست ناپذیر خلق کرد! شاید به همین دلیل هم هست که انیمیشن سریالی شکست ناپذیر هم به اندازه ی کمیک هایش مورد استقبال قرار گرفته، بله! می توان بزرگ ترین عامل موفقیت این انیمیشن سریالی را وفاداری آن به منبع اقتباسش دانست. ممکن است در ابتدا شما با تماشای قسمت اول شکست ناپذیر با خود فکر کنید که این هم یک انیمیشن ابرقهرمانی تکراری است و مارک گریسون هم یک بچه دبیرستانی دیگر است که به قدرت های فرا بشری دست پیدا میکند و... همان داستان کلیشه ای! اما شکست ناپذیر در همان قسمت اولش باعث میشود تا این افکار عمر کوتاهی داشته باشند.

داستان های شکست ناپذیر به اندازه ای عناصر نو آورانه در خود دارند که شما در طی تماشای هیچ کدام از قسمت ها حتی فکرتان هم به سمت لغت "کلیشه ای" نمی رود. برای مثال می توان به یکی از عناصر جذاب داستان های شکست ناپذیر اشاره کرد "تقابل یک پدر و پسر ابرقهرمان با یکدیگر"، رابطه ی پدر و پسر یکی از عناصری است که بسیاری از کتاب ها، فیلم ها و سریال های دنیای سرگرمی فقط با استفاده از آن داستان های جذابی را روایت کرده اند، اما این موضوع فقط یکی از عناصر داستانی شکست ناپذیر است! شکست ناپذیر داستان پسری جوان به نام مارک گریسون را روایت میکند که پدرش قدرتمند ترین ابرقهرمان روی کره ی زمین، یعنی همان آمنی من (Omni-Man) است و زمانی که مارک هم بالاخره به قدرت های فرا بشری اش دست پیدا میکند سعی میکند تا ابرقهرمانی پر قدرت شود و باعث افتخار پدرش باشد. سریال از همان بتدا به ما ثابت میکند که قرار است ما را به قلب رابطه ی پدر و پسری مارک گریسون و نولان گریسون (یا همان آمنی من) ببرد، موضوعات مختلف زیادی درباره ی رابطه فرزندان و والدین در داستان سریال مطرح میشوند و به بهتر شدن داستان کمک میکنند... برای مثال تاثیرات یک پدر و پسر ابرقهرمان بر روی مادری که هیچ قدرت فوق بشری ای ندارد و یا چالش های آمنی من با مارک برای آموزش دادن به وی برای استفاده از قدرت هایش... همگی جزو عناصری هستند که داستان را بسیار جذاب تر میکنند.

اما جدا از اینکه رابطه ی مارک با پدر قهرمانش یکی از عناصر جذاب داستان سریال است خیلی زود و در همان انتهای قسمت اول سریال بیننده را پیچش و به اصطلاح Twist داستان های شکست ناپذیر روبرو میکند... منظور صحنه ای است که به بینندگان ثابت می شود نولان گریسون و یا همان آمنی من، قدرتمند ترین قهرمان زمین... یک شیطان تمام عیار است! به نظر من این شوک خیلی زودتر از آنچه که باید به بیننده وارد می شود و در واقع فیلم نامه نویس خیل زود برگ برنده ی خودش را رو میکند، شاید این موضوع را بتوان تنها ایراد سریال دانست؛ زیرا سریال به ما فرصت آشنایی و برقراری ارتباط با شخصیت آمنی را نمیدهد و خیلی زود ما را با جنبه ی شیطانی او آشنا میکند! اما از این موضوع که بگذریم بسیاری از منتقدان دنیای کمیک و منتقدان دنیای فیلم و انیمیشن این پیچش بزرگ داستان های شکست ناپذیر را یکی از بهترین پیچش های تاریخ داستان های کمیک بوکی میدانند، درست برعکس جنبه ی خوب نولان گریسون به عنوان آمنی من جنبه ی شیطانی اش به شدت هر چه تمام تر به بیننده القا میشود! شخصیت آمنی من به عنوان یک خبیث در لایه های زیرین داستان شکست ناپذیر به اندازه ای خوب نهادینه میشود که تا همان قسمت آخر رعب و وحشت در دل بیننده باقی میماند!

انیمیشن سریالی شکست ناپذیر از لحاظ نکات فنی و ساخت هم نکات زیادی دارد که می توان به خاطر آنها هم که شده آنرا در دسته ی شاهکار ها قرار داد، از مشارکت رابرت کرکمن خالق اصلی شکست ناپذیر و مردگان متحرک گرفته تا گروه صدا پیشگی فوق ستاره ی این سریال و صد البته جف آلن در جایگاه کارگردان این پروژه، کارگردانی که انیمیشن هایی همچون Avengers Assemble، Ultimate Spider-Man و Xiaolin   Showdown را در کارنامه اش دارد؛ این ها فقط بخشی از دلایلی اند که می توانند قوی بودن شکست ناپذیر از لحاظ فنی را ثابت کنند، اگر چه که انیمیشن سریالی شکست ناپذیر عناصر بیشتری هم برای متمایز کردن خودش با تمامی انیمیشن های سریالی حال حاضر دنیای سرگرمی دارد. برای مثال این سریال از روی یکی از ابرقهرمانان دو کمپانی بزرگ مارول و دیسی ساخته نشده و فضایی کاملاً متفاوت در اختیار بینندگانش میگذارد؛ یک نکته ی مهم دیگر هم اینکه این سریال از روی کمیک هایی ساخته شده است که به سر انجام رسیده و پایان مشخصی دارد. اگر منظورم را از پایان مشخص متوجه نمی شوید کافی است تا از یکی از دوستانتان که طرفدار سریال Game Of Thrones بوده است درباره ی این موضوع بپرسید و بفهمید که روایت یک داستان بی سر و ته و بدون یک پایان بندی مناسب برای یک سریال چه عواقبی دارد!

سریال پیام های زیادی در دل داستان خود جا داده است، پیام هایی که به واسطه ی آنها شکست ناپذیر حس یک ابرقهرمانی کلیشه ای را به بیننده نمی دهد، در واقع شاید بتوان گفت هنر پیاده شده توسط کرکمن در داستان های شکست ناپذیر همین پیام های سنگین در دل یک داستان ابرقهرمانی است، پیام هایی مانند...قدرت. اولین صحنه از سریال هم با همین موضوع شروع میشود "حس قدرت" در ابتدا ما کاخ سفید آمریکا  را می بینیم، نمادی برای قدرت نظامی و انسانی مطلق در دنیای ساخت دست بشر، این صحنه برای این به ما نمایش داده میشود تا ما انسان های فانی حس کنیم تا بیشترین قدرتی که در دنیای واقعی قادر به درکش هستیم چه حسی دارد و بعد... قدرت واقعی به نمایش داده می شود! رابرت کرکمن در دنیایی که برای شکست ناپذیر خلق کرده مدام در حال تخریب مظاهر قدرت و چیز های است که انسان آنها را غیر قابل نابودی می پندارد، در حقیقت ابرقهرمانان و خبیث های داستان های شکست ناپذیر وظیفه ای بزرگ تر از نجات دادن و یا به تاریکی بردن دنیا دارند... آنها حامل این پیام هستند. کرکمن باعث میشود کسانی که به دیدن ابرقهرمانان درست کاری همچون سوپرمن، واندر وومن، بتمن، اسپایدرمن و... عادت کرده اند از خود بپرسند "به راستی اگر وجود یکی از این ابرقهرمانان پر از تاریکی باشد، چه خواهد شد؟!". چه خواهد شد اگر کسی که مثل ثور قدرتی مانند خدایان دارد بخواهد بجای نقش خدایان، نقش شیطان را بازی کند! بعد از اینکه بیننده این سوالات را در ذهنش می پرسد میفهمد که حال هیچ کدام از ابرقهرمانان داستان در امان نیستند، هر لحظه ممکن است تا میلیون ها انسان بی گناه تنها با یک اشاره نابود شوند! این حس دلهره و ترس و نا امنی به سریال شکست ناپذیر حس و فضایی خاص میدهد، حسی که شاید قبل تر از آن فقط تا حدودی در سریال The Boys شاهدش بودیم، اما آمنی من به مراتب ترسناک تر از هوملندر نقشش را در داستان ایفا میکند!

اما کرکمن به همان زیبایی که بی دفاع بودن بشر مقابل کسی مثل آمنی من را نشان میدهد، به بیننده ثابت میکند که چرا کسی مثل شکست ناپذیر باید به عنوان محافظ و مدافع و قهرمان داستان برای ما دوست داشتنی باشد و کل این پیام را در قسمت آخر و سکانس مبارزه ی مارک با پدرش جای میدهد! در واقع در آن مبارزه ی خونین آخر زمانی که آمنی من مشغول سلاخی کردن نسل بشر روبروی چشمان مارک است تا به وی بی ارزش بودن جان انسان ها را ثابت کند، مارک با شنیدن صدای ناله ها و فریاد های انسان های بی گناه متوجه می شود که به عنوان یک محافظ در قبال انسان ها چه وظیفه ای دارد، مارک در آن سکانس به "انسانیت" خودش تکیه میکند! در واقع کرکمن با این پیچش نشان میدهد که در واقع بزرگترین سلاح و قدرت هر انسان و هر بیگانه ای "قدرت انسانیت" اش است، مارک در برابر پدرش برتری فیزیکی ندارد اما در نهایت با نشانه گرفتن احساسات پدرش بر وی پیروز می شود؛ وقتی به پدرش می گوید: "من هنوز تو رو کنارم دارم..." و باعث می شود آمنی من بدون اینکه پشت سرش را نگاه کند با چشمان اشک آلود پرواز کند و برود به بینندگان ثابت میکند که در واقع قدرت واقعی شکست ناپذیر... نیروی انسانیت اش است.

 

حرف آخر: انیمیشن سریالی شکست ناپذیر همه ی آن چیزی است که باید باشد، داستانی مهیج و متفاوت با پیچش های معرکه ی خاص خودش که با استفاده از قدرت جادویی دنیای انیمیشن بیننده را مجذوب خودش میکند. به شما پیشنهاد میکنم که حتی اگر طرفدار دنیای انیمیشن یا حتی ژانر ابرقهرمانی نیستید به این انیمیشن یک فرصت دهید و مطمئن باشید که پشیمان نخواهید شد... امیدواریم تا فصل های آینده ی شکست ناپذیر روند بی نقص فصل نخست را حفظ کنند و بیش از پیش باعث خوشحالی مخاطبان دنیای کمیک شوند.

 

امتیاز: 9.5 از 10

 

لطفاً ما را از نظرات پر مهر خودتان محروم نفرمایید

نظر شما راجع به فصل اول شکست ناپذیر چه بود؟

به نظر شما سرنوشت مارک و پدرش چه میشود؟

نظرتان راجع به صحنه های نهایی قسمت آخر چیست؟

نویسنده: امیرعلی آصفی

اشتراک خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار کمیک ایمیل خود را وارد کنید