اخبار و مقالات

نقد و بررسی فیلم سینمایی بلک ویدو

۲۷ تیر ۱۴۰۰ 0 956
توسط : کمیک فارسی

مقدمه: بلک ویدو... فیلمی که بسیاری از هواداران دو آتیشه ی دنیای سینمایی مارول منتظر آن بودند، چرا که بلک ویدو آغاز گر فاز چهارم فیلم های دنیای سینمایی مارول است و از هر لحاظ احتیاج دارد تا سمبه اش پر زور باشد. مارول مخاطبان دنیای سینمایی اش را این مدت با سریال هایی که در شبکه ی دیزنی پلاس پخش میکند، توانسته سرگرم نگه دارد اما با انتشار فیلم بلک ویدو دیگر نوبت یک انفجار واقعی است! اما آیا مارول توانتسته تا انتظارات مخاطبانش را برآورده کند؟ آیا ویروس کرونا روی کیفیت فیلم های مارول هم تاثیر خودش را گذاشته؟ آیا مارول توانسته با این فیلم دینش را به این عضو فقید اونجرز ادا کند؟ این ها سوالاتی هستند که جوابشان را در این مقاله خواهیم فهمید...

 

همانطور که گفتم مارول به کمک سریال هایش وانداویژن، فالکون و سرباز زمستان و لوکی توانسته جایگاه  خودش را در صدر دنیای سرگرمی حفظ کند، اما در این شطرنج بزرگ "بلک ویدو" یکی از مهم ترین مهره ی های این بازی به شمار میرود. بلک ویدو در واقع پیش درآمدی برای یک وداع است، وداعی که در فیلم Avengers: Endgame شاهدش بودیم. داستان فیلم بلک ویدو جایی در لا به لای دو فیلم Captain America: Civil War و Avengers: Infinity War جریان دارد و در واقع وظیفه اش پر کردن صفحه ی سفید گذشته ی پر رمز و راز ناتاشا رومانوف برای مخاطبان دنیای سینمایی مارول است. از همان ابتدای شروع دنیای سینمایی مارول نیاز بلک ویدو به فیلم اختصاصی خودش حس میشد و می توان گفت که مارول خیلی دیر دست به کار شده، بلک ویدو یکی از اعضای اولیه تیم اونجرز به حساب میاید و حتی قبل تر از ثور به مخاطبان فیلم های سینمایی مارول معرفی شد، اما با این وجود قبل از انتشار فیلم سینمایی بلک ویدو در سال 2021 ثور سه فیلم اختصاصی خودش را داشته و قسمت چهارم فیلم اختصاصی اش هم در راه است! قبل از فیلم بلک ویدو مخاطبان برای لمس کردن و ارتباط برقرار کردن با شخصیت بلک ویدو باید به فیلم های اونجرز و برای فهمیدن خاستگاه ناتاشا رومانوف به دیالوگ های جسته و گریخته اش در این فیلم ها توجه میکردند. مارول در تمامی فیلم هایش ثابت کرده بود که در معرفی شخصیت ها به مخاطبان و شخصیت پردازی پرسناژ هایش تبحر خاصی دارد، اما برای شخصیت بلک ویدو هیچ وقت موفق نشده بود این کار را انجام دهد. در واقع وقتی خبر ساخت فیلم بلک ویدو منتشر شد هواداران به همان اندازه ای که از دیدن دوباره ی ناتشا رومانوف بر روی پرده ی نقره ای سینما خوشحال بودند از دست مارول به خاطر این وقفه ی طولانی در ساخت یک فیلم اختصاصی از بلک ویدو شاکی هم بودند!

در واقع ساخته نشدن زودتر فیلم بلک ویدو ضربه های بزرگی به این عضو فقید اونجرز وارد کرد. این ضعف مارول در تعریف داستان بلک ویدو باعث شده بود تا مخاطبان حس کنند که بلک ویدو هیچ زندگی دیگری خارج از ارتباطش با اونجرز و شیلد ندارد، با اینکه مارول این کار را برای شخصیت های دیگرش به خوبی انجام داده بود برای مثال در فیلم های کاپیتان آمریکا از شخصیت های مکملی مثل باکی بارنز و سم ویلسون برای استیو راجرز استقاده کرده بود، تونی استارک همیشه پپر پاتس و رودی را در کنار خودش داشت، واندا دلبسته ی ویژن شده بود و... اما بلک ویدو چه؟ شاید کوچکترین تلاش برای ملموس کردن شخصیت بلک ویدو را جاس ویدون در فیلم Avengers: Age of Ultron انجام داد. جاس ویدون در قسمت دوم اونجرز سعی کرد تا ارتباطی عاطفی بین بروس بنر/هالک و ناتاشا ایجاد اما غیر طبیعی و زورکی بودن این رابطه برای هیچ یک از آنها دوامی نداشت و با ناپدید شدن بروس بنر در آخر فیلم همه ی نقشه های ویدون نقش بر آب شد. اما فیلم بلک ویدو... این فیلم بالاخره میخواهد تا داستان تنها عضو مونث اونجرز را به شکلی که باید و شاید روایت کند و تا حدود زیادی هم موفق میشود، فیلم بلک ویدو فقط راجع به یک جاسوس تعلیم دیده ی روسی خوش قیافه و با رنگ مو های متنوع نیست، این فیلم در واقع مثل پلی است بر روی شکاف بین بلک ویدوی جاسوس و زنی که جانش را برای نجات دنیا و دوست صمیمی اش کلینت بارتون/هاکای فدا کرد. این فیلم برای اینکه مخاطب بیش از پیش با شخصیت بلک ویدو ارتباط برقرار کند سفری را آغاز میکند، سفری برای آشنایی با خانواده ی ناتاشا و چالش های وی برای نابودی کسانی که او را به یک قاتل تعلیم دیده تبدیل کردند. در واقع این فیلم جدا از اینکه یک فیلم اکشن مهیج ابرقهرمانی باشد می تواند در ژانر یک درام خانوادگی قرار بگیرد... یک خانواده ی عجیب، نا متعارف اما در یک کلام دوست داشتنتی!

یکی از مثبت ترین نکات فیلم بلک ویدو تقابل زوج هنری اسکارلت جوهانسون و فلورنس پیو است، این دو بازیگر به خوبی در نقش هایشان فرو رفته اند و به قدری خوب به عنوان دو خواهر با یکدیگر تقابل دارند که مخاطب بعد از مدت زمان کمی رابطه ی خواهری ناتاشا و یلنا را عمیقاً باور میکند و اینکه چطور تا به حال ناتاشا به وجود یلنا اشاره نکرده بود را از یاد می برد. سکانس مبارزه ی این دو خواهر در آپارتمان هم یکی از از سکانس های خوب این فیلم است، چرا که فیلم با صحنه های تعقیب و گریز و مبارزه ی این زوج جاسوس (که فاقد قدرت های فوق بشری هستند) یک تم جیمز باندی با چاشنی مارولی را گرفته است. اما فیلم بلک ویدو اشکالات منحصر به فرد خودش را نیز دارد، به نظر فیلم نامه ی بلک ویدو از کلیشه ای نبودن امتناع میکند و خودش با پای خودش به سمت کلیشه ای بودن گام بر می دارد. فیلم ترجیح میدهد تا از هیچ کدام از عناصر هنجار شکن خودش مانند شستشوی مغزی، قاچاق کودکان و... استفاده نکند و در وهله ی اول یک فیلم مارولی باشد تا یک فیلم بلک ویدو، اما این واقعاً چیز بدی است! فیلم در بسیاری از سکانس ها فرصت بیان یک دغدغه ی درست را دارد اما این کار را نمی کند! مثال های زیادی برای مطرح کردن پتانسیل از دست رفته ی عناصر فیلم وجود دارد، برای مثال در یک سکانس بحث عقیم سازی اجباری زنان توسط سازمان اتاق قرمز مطرح میشود اما فیلم بجای پرداختن به این اتفاق وحشتناک از آن به عنوان یک شوخی استفاده میکند.

 

فیلم نکات منفی زیادی دارد، اما نکته اصلی همان استفاده نکردن از پتانسیل است. مثلاً در مورد آنتاگونیست اصلی فیلم تسک مستر، کسی که خود بلک ویدو در گذشته باعث شکل گرفتنش شده، در واقع فیلم نامه نویس خواسته تا بلک ویدو را به جنگ هیولایی بفرستد که خودش در خلق آن نقش داشته، حتی برای جذاب تر کردن شخصیت تسک مستر ایده ی تقلیدِ سبک مبارزه‌ او از روی حریفان خودش را هم در فیلم مطرح میکند، اما طبق معمول هیچ استفاده ای از این پتانسیل نمیشود و تنها صحنه ی مبارزه ی واقعی فیلم همان سکانس کوتاه مبارزه ی روی پل که در ابتدای فیلم شاهدش هستیم باقی می ماند. یا مثلاٌ در صحنه ای که ناتاشا و یلنا یک ماشین می دزدند اشاره کوچکی به تفاوت های شخصیتی این دو خواهر میشود و مخاطب برای دیدن کشمکش های میان آنها مشتاق میشود، اما از این موضوع هم در ادامه ی داستان استفاده ای نمیشود و یک گزینه ی دیگر به لیست بلند بالای پتانسیل های از دست رفته ی این فیلم اضافه میشود. فیلم نامه ی این فیلم حفره های زیادی دارد اما شاید بتوان مسخره ترین آنها را ایده ی پادزهر سرخ رنگی دانست که کنترل روی ذهن بیوه های سیاه را از بین میبرد، کنترل ذهنی که نتیجه ی سالیان سال شستشوی مغزی است! مسخره نیست؟ استفاده از یک پادزهر برای حل کردن تمام مشکلات مطرح شده در فیلم نامه نه تنها داستان را لوس میکند بلکه وجود تمام فیلم را هم زیر سوال میبرد. اما از تمامی این ها که بگذریم به نظرم حالا نوبت بیان کردن گلایه ی اصلی از مارول است، هر چقدر بیشتر فیلم بلک ویدو را تماشا میکنید متوجه میشوید که این فیلم بجای اینکه یک فیلم اختصاصی برای شخصیت بلک ویدو باشد در واقع سکوی پرتابی برای بلک ویدوی آینده ی دنیایی سینمایی مارول است که فقط از اسم ناتاشا رومانوف استفاده میکند تا به هدف خودش برسد، و این هدف چیزی نیست جز تبلیغ کردن برای یکی از سریال های آینده ی مارول یعنی سریال هاکای! در حقیقت فیلم بلک ویدو بجای اینکه شخصیت اصلی خودش را معرفی کند و در وهله ی اول یک فیلم انفرادی برای ناتشا رومانوف باشد، صاف به سراغ معرفی جایگزین او میرود. اگر این فیلم، فیلم دوم یا سوم بلک ویدو بود و در نهایت در این فیلم با یک سناریوی معقول ناتشا، یلنا را برای تبدیل شدن به بلک ویدوی بعدی آماده میکرد و راه و رسم قهرمان شدن را به او می آموخت میشد اعتراض نکرد، اما این فیلم چاره ای جز اعتراض نمی گذارد.

شاید بتوان تنها نکته ی مثبت این فیلم را معرفی خانواده ی ناتاشا به مخاطبان دانست، مخاطب فرصت پیدا میکند که در ابتدای فیلم خانواده ناتاشا را قبل از فروپاشی و فرو رفتن به یک کابوس ترسناک ببیند، شاید به همین خاطر است که وقتی بلک ویدو به دنبال خانواده اش میرود لبخندی کوچک گوشه ی لب بینندگان نقش میبندد. فیلم بلک ویدو بر عکس اکثر فیلم های مارول حول محور یک تهدید آخر الزمانی نمی چرخد و در واقع به دنبال حل کردن یک مشکل "خانوادگی" می رود. کستینگ تمام فیلم های سینمایی مارول تا بحال شاهکار بوده و خوشبختانه بلک ویدو هم از این قائده مستثنی نیست، همانطور که گفتم بازی زوج اسکارلت جوهانسون و فلورنس پیو در مقابل یکدیگر شاهکار است و شاید بتوان به سکانس روبرو شدن دوباره ی این دو خواهر یعنی ناتاشا و یلنا با والدین قلابی اشان الکسی و ملینا جایزه داد، جایزه ی یک صحنه و اتفاق نو در دنیای صحنه های تکراری فیلم های مارول! این سکانس به خوبی از لحاظ روانشناسی مهندسی شده و وقتی این خانواده ی دروغین دور یک میز در کنار هم می نشینند به خوبی می توان درک کرد که این گرد همایی نه چندان صمیمی همه و همه به خاطر بیرون ریختن عقده هایی است که در طول این سال ها در دل این شخصیت ها انباشته شده است... عقده ای به نام داشتن یک خانواده.

 

حرف آخر: فیلم سینمایی مورد انتظار بلک ویدو بالاخره در همان قالب معمول فیلم های ابرقهرمانی به مخاطبانش عرضه میشود و با وجود پایبند بودنش به کلیشه ها، رگه هایی از نو آوری در آن احساس میشود. فیلمی برای روایت داستان گذشته ی جاسوس محبوب فیلم های مارول یعنی ناتاشا رومانوف، که علاوه بر روایت دست و پا شکسته ی داستان های گذشته ی او ما را با خانواده ی عجیبش و همچنین یک شخصیت خبیث تازه اما نه چندان خوب به نام تسک مستر آشنا میکند. فیلم سعی میکند تا هم زمان با یک فیلم اکشن ابرقهرمانی بودن یک درام خانوادگی هم باشد و تا حدودی هم موفق عمل میکند و در نهایت مقداری داستان وداع ما با بلک ویدوی دنیای سینمایی مارول را... شیرین تر میکند.

 

امتیاز: 7 از 10

 

نویسنده: امیر علی آصفی

اشتراک خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار کمیک ایمیل خود را وارد کنید