مقدمه: اگر بخواهم صادقانه بگویم، زمانی که ترجمه ی کمیک ما3تا را شروع کردم، مدام از خود می پرسیدم که آیا خوانندگانی که در آینده این کمیک را خواهند خواند، همان حسی را خواهند داشت که من بار اول بعد از خواندن این کمیک داشتم؟ آیا سلیقه ی خوانندگان فارسی زبان کمیک در ایران به اندازه ای به بلوغ رسیده، که صفحات کمیک را در جستجوی چیزی به غیر از ابر قهرمانان شنل پوش ورق بزنند؟
بعد از تمام این سوال ها و بعد از انتشار کامل تمامی قسمت های این کمیک روی سایت و استقبال خوب مخاطبان از آن، علاوه بر اینکه برای تمام سوال های بی جوابم پاسخی دریافت کردم بر آن شدم که مقاله ای در رابطه با این اثر دوست داشتنی بنویسم. چرا که قطعاً در بین تمامی کمیک هایی که تا به حال روی آنها کار کرده ام ما3تا برای من از جایگاه ویژه ای برخوردار است، داستانی مملو از پیام های انسانی از دید سوژه های غیر انسانی...
خلاصه داستان: در اعماق یکی از پایگاه های نظامی نیروی هوایی ایالات متحده، انقلابی در عرصه ی سلاح های زیستی در حال انجام است. با استفاده از حیوانات اهلی ساده به عنوان نمونه ی آزمایشگاهی، دانشمندان مشغول ساخت و پرورش سایبورگ های نسل بعدی اند- موجوداتی آمیخته با گوشت و پوست و فلز برای جنگیدن در میادین نبرد آینده. پروژه ای سری با اسم رمز ما3تا- هر زره بر اساس مهارت های شخصی هر نمونه ساخته شده است. با به کار گرفتن سیستم عصبی هر سوژه و سلاح های پیشرفته ی نظامی، ما3تا سلاح های فوق پیشرفته هستند- سلاح هایی برنامه ریزی شده برای اطاعت از هر فرمانی. اما با وجود موفقیت آنها، ما3تا فقط نمونه های آزمایشی اند، و بعد از آزمودن آنها دیگر نیازی به آنها نیست. در داخل پوسته های سرد و خشن زره ی آنها، سه حیوان خانگی گمشده ی تنها با غریزه ی زنده ماندن وجود دارند- غریزه ای که سازندگان آنها از قدرتش بی خبر بودند. و بعد از احساس خطر، ما3تا فرار میکنند- فرار به سوی دنیای بی رحم و مملو از غافلگیری، دنیایی که در آن خودشان هم به اندازه ی کسانی که در تعقیبشان هستند خطرناک به حساب می آیند. ما3تا در این راه با استفاده از مهارت ها و ابزاری که در اختیار دارند برای رسیدن به هدفشان مبارزه میکنند- هدفی که یاد آور بخش مهمی از خاطراتشان است، بخشی به اسم "خانه"...
داستان کمیک واقعاً غنی است، غنی از عناصر جذاب داستان سرایی و پیام های مختلف نهفته در دل داستان، جدا از نقد های مثبتی که بعد از انتشار کمیک ما3تا بر روی آن انجام شده و جدا از جوایز ادبی ای که این کمیک موفق به تصاحب آنها شده... تا به حال برنامه ها و پادکست های اینترنتی زیادی راجع به کمیک ما3تا درست شده است، اما من هم به نوبه ی خودم به عنوان مترجم این اثر به زبان فارسی میخواهم در این مقاله برای شما "3 دلیل برای خواندن کمیک ما3تا" را بنویسم...
1- طراحی خارق العاده
به راستی که میتوان طراحی منحصر به فرد فرانک کوییتلی در این کمیک را یکی از نقاط قوت اصلی این کمیک دانست. کوییتلی به اندازه ای به جزئیات در طراحی خود دقت دارد که در بعضی مواقع عواطفی که از نگاه کردن به چهره ی حیوانات در این کمیک حس میکنید خیلی بیشتر از عواطفی است که در کمیک های دیگر از چهره ی انسان ها و قهرمانان داستان دریافت میکنید، این ظرافت به اندازه ای مشهود است که شما وقتی صحنه های خونین این کمیک را می بینید به راستی میتوانید حس پاشیده شدن لکه های خون به اطراف را حس کنید. اما جادوی کار فرانک کوییتلی به همین جا ختم نمیشود، وی در این کمیک از شیوه ی طراحی خاصی استفاده کرده و در واقع می توان گفت سبکی جدید از داستان سرایی به کمک طراحی را ابداع کرده... برای مثال شما به صحنه ی فرار ما3تا توجه کنید، کوییتلی هم می توانسته مانند بسیاری دیگر از طراحان این صحنه را به روش معمول طراحان یعنی پنلی پس از پنل بعدی روایت کند، اما کوییتلی تمامی این صحنه ها را از دید دوربین مدار بسته ی پایگاه نیروی هوایی کشیده! فرانک کوییتلی با این سنت شکنی ها در واقع دید تازه ای به خواننده میدهد، یا برای مثال به صحنه ای که گربه ی داستان ما یا همان "2" به نیروی های نظامی حمله میکند دقت کنید، 2 از پنلی به پنل دیگر شیرجه میزند و آنها را نابود میکند و به عقیده ی بسیاری از منتقدان این کمیک، فرانک کوییتلی با نبوغ خودش در طراحی ما3تا... تعریف جدیدی برای پرسپکتیو پنل های یک کمیک معنا میکند! به تمام این ها طراحی خارق العاده ی زره های مافوق بشری ما3تا را هم اضافه کنید تا بتوان طراحی این کمیک را در کنار طراحی آثار هنری قرار داد و آنرا چشم نواز نامید.
2- نویسندگی گرنت موریسون
نویسندگی گرنت موریسون در این کمیک به طرز معجزه آسایی از تمامی آثارش جلو میزند. او با نوشته هایش بین خوانندگان و این حیوانات پیوندی قوی ایجاد میکند، او باعث میشود تا برای این حیوانات احساس پیدا کنید و در یک لحظه به خودتان بیایید و متوجه شوید که شما برای شخصیت هایی حس دارید و با آنها هم ذات پنداری میکنید که انسان نیستند! او باعث میشود تا خواننده در طی تک تک صفحات این کمیک از صمیم قلب بخواهد این حیوانات در مسیر خود موفق شوند و به آن چیزی که خواسته شان است برسند، موریسون به معنای واقعی خوانندگان را با 1 و 2 و 3 همراه میکند. داستان در دل خود عناصر کوچک اما موثر زیادی دارد مثلاً این ایده که حیوانات میتوانند در حد چند کلمه ی ساده قادر به صحبت کردن باشند به بهترین شکل ممکن توسط موریسون دیالوگ نویسی شده و به قدری تاثیر گذار انجام شده که با خواندن مکالمات هر چند ساده ی بین حیوانات داستان واقعاً خواننده تحت تاثیر قرار میگیرد. شخصیت پردازی برای شخصیت های غیر انسانی یکی از دشوار ترین کار های یک نویسنده است، اما موریسون با تکیه کردن به غریزه ی هر حیوان برای شخصیت های داستانش شخصیت پردازی های بی نقصی انجام داده، برای مثال سگ داستان یا همان "1" تنها چیزی که برایش مهم است این است که از نظر بقیه به اصطلاح "سگ خوب"ی باشد، یا برای مثال گربه ی داستان یا همان "2" شخصیت پرخاشگر و منفی نگری نسبت به تمامی مسائل دارد... به نظر من موریسون با این تکنیک توانسته در طی همین سه شماره به بهترین نحو شخصیت های اصلی داستانش را در دل خوانندگان جا کند. در حقیقت موریسون در طی سه شماره بهترین داستانی که میتواند را روایت میکند و داستانش را صاف و مستقیم و بدون کش دادن های اضافی به خواننده تحویل میدهد، شاید این یکی مهم ترین دلایل برتری ما3تا نسبت به داستان های مشابه اش است. عناصر قابل بحث زیادی در دل داستان ما3تا وجود دارند اما به نظر من مهم ترین و اصلی ترین پیام داستان این است که "انسان امروزی از اعتماد حیوانات به خودش سوء استفاده میکند" برای مثال در صحنه ای که "3" یا همان خرگوش داستان برای تعمیر دم اش به انسان هایی که در جاده دیده پناه میبرد و انسان ها بجای کمک کردن به او به "3" حمله میکنند، این صحنه یک صحنه ی معمولی نیست... موریسون با همین صحنه ی کوتاه در کمیک اش سعی دارد تا این پیام را برساند که حیوانات در زمان نا خوشی و مشکل به انسان ها پناه میبرند هر چند که انسان ها آنها را مورد اذیت و آزار قرار داده باشند، اما حیوانات دوباره و دوباره به انسان ها اعتماد میکنند، آنها را رئیس خود میدانند، و به راستی که گرنت موریسون چه زیبا این خیانت انسان ها به اعتماد حیوانات را در داستانش به نمایش می گذارد...
1- عشق به حیوانات
عشق به حیوانات، حیوان دوستی، مهم ترین پیام این کمیک. تمام چیزی که در حین ترجمه ی این داستان به آن فکر میکردم و دوست داشتم تا نتیجه ی کارم ترویج این پیام باشد همین بود. شاید به همین خاطر است که در ابتدای این مطلب گفتم که ما3تا برای من جایگاه ویژه ای دارد، چون این کمیک حاوی پیامی است که جامعه ی امروزی ما به شدت به آن احتیاج دارد. زیرا یکی از انواع ناهنجاریهای اجتماعی آزار حیوانات به دست انسان است. این رفتار ممکن است ناشی از گرههای روانی، مسائل خرافی یا قیدهای مذهبی باشد. در ایران گامهای نخست برای مقابله با این ناهنجاری برداشته شده است و چه خوب که ما هم با ترجمه و یا تألیف داستان هایی از این دست به رواج این فرهنگ نیکو کمک کنیم. چون همانطور که زیست شناس برجسته داروین میگفت:
بد نیست گاهی اوقات به کسانی که فقط و فقط به خواندن داستان های قهرمانان مختلف ما شنل های رنگ و وارنگ عادت کرده اند، کمیک هایی بزرگ سالانه تر و حاوی مضامین عمیق تر معرفی نمود... ما3تا حاوی پیامی مهم است، پیامی که هر انسانی به آن احتیاج دارد. پیامی به نام "فرهنگ حیوان دوستی"، و اگر شما هم انسانی حیوان دوست هستید ما3تا قطعاً اثری مناسب سلیقه و روحیات شما است، اثری که به شما اجازه ی لمس روح لطیف حیوانات را بیش از پیش میدهد و باعث میشود تا شما از خواندن تک تک صفحاتش لذت ببرید...
حرف آخر: امیدوارم تا شما از خواندن کمیک ما3تا و همچنین این مقاله لذت برده باشید، بدون شک ما3تا داستانی است که بعد از مدت ها ارزش چند بار خواندن را هم دارد و من به شخصه حتماً باز هم آن را میخوانم، زیرا که چنین داستان هایی هر بار بعد از خواندن میتوانند به خواننده ی خود درس جدیدی را بیاموزند. به عقیده ی بسیاری از منتقدان، با جا افتادن فیلم های کمیک بوکی در میان مخاطبان سینما، داستان ما3تا نیز میتواند فیلم نامه ی خوبی برای ساخت یک فیلم سینمایی باشد و من به شخصه امیدوارم که روزی این اتفاق بیفتد. شما میتوانید با خرید اشتراک کمیک ما3تا را بصورت ترجمه شده مطالعه کنید، و یا اگر مثل من این کمیک جزو داستان های مورد علاقه تان است نسخه ی فیزیکی آن را از فروشگاه سایت خریداری کنید.
نظر شما راجع به کمیک ما3تا چه بود؟
اگر بخواهید داستان را نقد کنید به آن چه امتیازی می دهید؟
لطفاً نظرات خود را با ما در میان بگذارید؟
نویسنده: امیر علی آصفی
برای ثبت نظر ابتدا به سایت وارد شوید!