مقدمه: بیایید در همین ابتدای مطلب با یکدیگر صادق باشیم و حقایق را قبول کنیم، در حال حاضر مدت طولانی ای است که کف گیر استودیو سونی پیکچرز با آثاری همچون ونوم 2 و یا همین فیلم موربیوس به ته دیگ خورده است و به عقیده شخص من پیوند این دنیای سینمایی سونی با دنیای سینمایی مارول فقط میتواند به ضرر دیزنی و استودیو مارول تمام بشود و مانند یک قطره لجن تمام استخر دنیای سینمایی مارول را به لجن بکشد. فیلم موربیوس بعد از مدت ها تنها فیلمی بود که با عذاب برای بار دوم آن را تماشا کردم تا بتوانم برایش یک نقد بنویسم، گرچه همین حالا هم که در حال تایپ کردن این نقد هستم احساس میکنم که مشغول تلف کردن زندگی ام هستم، اما چاره چیست؟ بالاخره وظیفه هر منتقدی است که آثار فاخر و آثار زائد را در کنار یکدیگر نقد کند و به بینندگان این آثار آگاهی کامل را بدهد. همانطور که احتمالا از لحن نقد من هم متوجه شده اید میدانید که قرار است راجع به "شبه فیلم" موربیوس چه چیز هایی بشنوید پس بگذارید در همین ابتدای مطلب بگویم که به هیچ وجه این فیلم را نبینید زیرا این فیلم تمام وجه های خوب شخصیت موربیوس در دنیای کمیک را هم هدف قرار میدهد و بعد از تماشای آن شاید شما برای همیشه از شخصیت و داستان های موربیوس متنفر بشوید، پس لطفا این فیلم را نبینید و بجای آن آثاری که در انتهای همین نقد از موربیوس در دنیای کمیک معرفی خواهم کرد را بخوانید و از آنها لذت ببرید. چاره ای نیست، مثل همیشه با من در ادامه این نقد همراه باشید...
خب، سونی قرار بود تا فیلم موربیوس را دو سال قبل تر از زمان فعلی اکران کند اما به دلیل شیوع ویروس کرونا اکران موربیوس مدام عقب افتاد و سرانجام و متاسفانه امسال این فیلم اکران شد، سونی که تا همین چند وقت پیش هنوز مست موفقیت های آخرین همکاری اش با استودیو مارول یعنی فیلم Spider-Man: No Way Home بود این بار با فیلم موربیوس باز هم به مخاطبان دنیای کمیک و همچنین اهالی سینما ثابت کرد که اگر نظارت کامل استودیوی مارول بر روی پروژه هایش نباشد کماکان مانند شکست های گذشته اش عمل میکند و در نهایت آشغال به مخاطبان تحویل میدهد. اما اصلا فکر نکنید که سونی برای تبدیل داستان های زیبای دنیای کمیک های مارول به آشغال تلاشی نمیکند، بلکه در این راه به واقع از جان و دل هم مایع میگذارد. میپرسید چطور؟ بهتر است برایتان فرمول ساخت این فیلم را توضیح بدهم تا بهتر بفهمید که چرا موربیوس یک آشغال مطلق است. اولین ادویه سونی برای خلق این آشغال به خدمت گرفتن یک نابازیگر نام آشنا در دنیای این روز های هالیوود برای نقش اصلی فیلمش بوده است، بازیگری که با بازی افتضاحش در فیلم House Of Gucci امسال موفق شد تا جایزه بد ترین بازیگر سینما یا همان تمشک طلایی را نیز کسب کند، بازیگری که قبل تر از این هم سابقه به گند کشیدن یک فیلم دیگر از فیلم های ژانر ابرقهرمانی را نیز در کارنامه اش دارد (نقش جوکر در فیلم Suicide Squad 2016)، بازیگری که به عقیده عده زیادی از منتقدان سینما بهتر است به همان حرفه موسیقی اش بچسبد و اینقدر خودش را در دنیای هالیوود خار و خفیف نکند... بله، اگر متوجه نشدید داریم از جرد لتو حرف میزنیم. هر چقدر راجع به جرد لتو حرف بزنیم فقط وقتمان را تلف کرده ایم اما باید برایتان بگویم که او معمولا در فیلم های سینمایی اش به دو مدل مختلف نقش هایش را ایفا میکند، مدل اول او این است که بصورت بسیار اغراق آمیز و شلخته به ایفای نقشش میپردازد (مانند فیلم House Of Gucci که لتو بخاطر نقش آفرینی اش در این فیلم جایزه تمشک طلایی را هم برنده شد.)، و مدل دوم او هم (که عموما فقط دختر های زیر 13 سال را شیفته جرد لتو کرده است) این است که سعی میکند بسیار سرد و بی روح نقش آفرینی اش را انجام بدهد (مانند نقشش در فیلم The Little Things که آن فیلم را هم به تباهی کشیده بود). در آخر بهتر است راجع به جرد لتو فقط بگویم که میتوان به او لقب تضمین شکست هر فیلمی که در آن نقش آفرینی میکند را داد، همین.
اگر بخواهم رو راست باشم باید بگویم که از صحنه ابتدایی فیلم اصلا انتظار نداشتم که به چنین چیز معیوبی تبدیل بشود و واقعا انتظار تماشای اثری متفاوت را داشتم، فیلم با یک صحنه جذاب شروع میشود، دکتر موربیوس در مکانی دور افتاده از هلیکوپترش پیاده میشود و برای بدست آوردن یک گله خفاش خون خوار به به درون یک غار میرود، این صحنه در ابتدا سوال های جذابی را در ذهن مخاطبی که برای اولین بار آن را میبیند ایجاد میکند اما طبق معمول سونی به مرور در طول فیلم تمام این سوال ها را به آبکی ترین شکل ممکن پاسخ میدهد و تنها چیزی که نشان مخاطبش میدهد چیز هایی است که میتوان آنها را در هر فیلم دیگری در هالیوود که از نظر موضوعی با موربیوس شباهت دارند پیدا کرد و به مراتب بیشتر از آن لذت برد. در حقیقت کارگردان فیلم دنیل اسپینوزا، مانند یک انسان عاجز در فیلم موربیوس به کلیشه های فیلم های موفق هالیوود چنگ میزند وسعی میکند با دزدیدن صحنه های جذاب آن فیلم ها به ساخته خودش ارزش ببخشد، اما اصلا از عهده این کار بر نمیآید. برای مثال شما میتوانید صحنه های ترسناک به مراتب بهتری از صحنه حمله به پرستار دپارتمان دکتر موربیوس در راهرو را در فیلم هایی مانند It و یا Conjuring ببینید و واقعا بترسید. و یا میتوانید برای پیدا کردن درکی واقعی از یک ارتباط رومانتیک میان انسان و خون آشام سری Twilight را تماشا کنید و خودتان را با تماشای رابطه مسخره دکتر موربیوس با دستیارش مارتین در فیلم آزار ندهید. از من به شما نصیحت واقعا بهتر است برای تماشای مشکلات خون آشامی که با خوردن خون مصنوعی دست و پنجه نرم میکند فیلم Near Dark را ببینید و لذت ببرید. اگر به دنبال دیدن کشمکش های یک شخصیت خاکستری با خودش برای تبدیل شدن به یک قهرمان و یا ضد قهرمان هستید پیشنهاد میکنم که به سراغ فیلم اول ونوم که همین استودیو سونی آن را ساخته است بروید و اصلا خودتان را با دیدن موربیوس خسته نکنید. متوجه شدید؟ موربیوس فقط سعی بر تقلید فیلم هایی که در حد و اندازه آنها نیست را دارد و در نهایت در هیچ یک از این تقلید ها هم موفق نمیشود. در واقع به همین دلیل است که تمامی نقد ها بر روی فیلم موربیوس منفی بوده اند، زیرا منتقدان سراسر دنیا هم درست مثل من آن فیلم ها را دیده اند و آنها را به خاطر دارند پس طبیعی است که یک کپی درجه چندم از آن فیلم ها را اینطور بکوبند!
در نتیجه موربیوس فیلمی مانند یک باتلاق پر از کلیشه است که به راحتی بعد از 15 دقیقه اول تکراری میشود و فقط تنها کاری که انجام میدهد این است که به مخاطبش مدام اطلاعات غیر ضروری و آبکی از داستان و پیش زمینه داستانی اش میدهد. چیز دیگری که درست مانند فیلم ونوم 2 اینجا هم گریبان سونی را گرفته است رده سنی PG-13 برای فیلمش است، شما تصور کنید... درجه سنی PG-13 برای فیلم موربیوس! موربیوس، کسی که در کمیک های مارول به خون آشام زنده شهرت دارد، شخصیتی خشن و خونریز که همیشه کمیک هایش هم درجه سنی بالاتر از 18 سال دریافت میکردند در دنیای سینما با درجه بندی سنی نوجوانان ظاهر شده است. این درجه بندی سنی به اندازه ای به بخش های مثبت فیلم یعنی صحنه های اکشن و جلوه های ویژه اش لطمه زده است که در واقع محصول نهایی هیچ نکته مثبتی در خود ندارد (البته بجز نقش آفرینی مت اسمیت در نقش دوست دکتر موربیوس یعنی مایلو که جلوتر به آن میرسیم)، صحنه های اکشن فیلم همه به این صورت است که موربیوس در کالبد خون آشامی خودش به سمت دشمنانش یورش میبرد و بعد... هیچ! بخاطر درجه بندی نوجوانان فیلم ما هیچ خونی نمیبینیم، فقط صدای چکیدن خون در پس زمینه را میشنویم، واقعا مسخره نیست؟ فیلم موربیوس بسیار من را به یاد بازی ویدیویی Prototype انداخت، اثری مملو از صحنه های CGI خوب که صحنه های خشن آن تار شده است و در نتیجه تمام آن جلوه های ویژه را نیز هدر داده است. (جالب است بدانید بخاطر درجه بندی سنی فیلم زمانی که دکتر موربیوس خون های مصنوعی آبی رنگ را هم میخورد ما فقط از پشت سر این صحنه ها را میبینیم و در واقع با فیلمی سر و کار داریم که خون خوردن خون آشامش را هم حتی به چشم نمیبینیم!)
کارگردان فیلم یعنی دنیل اسپینوزا کارگردان بدی نیست، در واقع او تا پیش از این در کارنامه اش فیلم های قابل قبولی را دارد که من هم آنها را دوست دارم، فیلم هایی مانند Life با بازی جیک جیلنهال و رایان رینولدز و یا فیلم سرگرم کننده Safe House با بازی بازیگر محبوب من دنزل واشنگتون. پس مطمئن باشید که وقتی از بد بودن کارگردانی اسپینوزا در موربیوس حرف میزنم اصلا قصد کوبیدن او را ندارم و در واقع بسیار هم از پس رفت شدید و ناراحت هستم. اما شاید هم بتوان گفت که اسپینوزا در موربیوس قربانی دخالت های بی جای سونی شده است، همانطور که در محصول نهایی میبینیم کمپانی سونی چیز های زیادی را در فیلم تغییر داده است، از سکانس ها ریز و درشت موربیوس در شهر نیویورک گرفته تا صحنه مهم حرف زدن دکتر موربیوس با والچر در زندان که به کلی از فیلم نهایی حذف شده است. اما میخواهم در انتها کمی هم از تنها نکته مثبت فیلم یعنی همانطور که قبل تر گفتم نقش آفرینی مت اسمیت در نقش دوست دکتر موربیوس یعنی مایلو حرف بزنم، مت اسمیت در موربیوس تنها بازیگری است که برای درخشیدن در میان این همه بازیگر بی استعداد دست و پا میزند و میتوان گفت که در این کار موفق هم میشود. به گفته خود مت اسمیت زمانی که این نقش به او محول شده است فقط ترکیبی شلخته از چند شخصیت متفاوت بوده است و محصول نهایی ای که در فیلم میبینیم حاصل تیپ گیری های صحیح خود او و درک درستش از نقش مایلو بوده است.
حرف آخر: در آخر این نقد باید این نکته را هم بگویم که در واقع خود استودیوی سونی هم از افتضاحی که با ساخت موربیوس به بار آورده بوده است مطلع بوده و به همین خاطر هم به منتقدان تا دوازده ساعت پس از اکران فیلم در سینما ها اجازه انتشار نقد هایشان را نداده است تا شاید عده ای در بی خبری به سینما بروند و این فیلم مهجور را تماشا کنند. سونی با فیلم موربیوس یک بار دیگر ثابت کرد که در ساخت فیلم های ابرقهرمانی حتی از کیفیت دبیرستانی هم پایین تر است و فقط قصد دارد تا هر طور که ممکن است از مولتی ورس مارول استفاده کند و شش خبیثی که برای شکل دادنشان دست به هر فیلم و پروژه شنیعی زده است را به هر نحوی به جان اسپایدرمن بیندازد تا بتواند چند میلیون دلاری کاسبی کند و بس، بدون آنکه ذره ای برای ذات کمیک های مارول و داستان های اسپایدرمن ارزشی قائل باشد. همانطور که در ابتدای مقاله قول دادم میخواهم تا دو آرک داستانی از موربیوس را در انتهای این نقد به شما خوانندگان عزیز این مطلب معرفی کنم تا با شخصیت واقعی موربیوس آشنا بشوید و از داستان های او لذت ببرید. پیشنهاد اول من به آن دسته از خوانندگانی که کمیک های جدید تر مارول را دوست دارند آرک داستانی Morbius: The Living Vampire محصول سال 2013 است که شامل 10 شماره میشود و خواندن آن برای خوانندگان تازه وارد بسیار آسان است، و همچنین پیشنهاد بعدی من به آن دسته از خوانندگانی که کمیک های قدیمی و کلاسیک مارول را دوست دارند آرک داستانی Morbius: Preludes And Nightmares است که بهترین کمیک های موربیوس از سال های 1963 تا 2003 بصورت یکجا در آن جمع آوری شده است و در واقع بهترین منبع برای آشنایی کامل با شخصیت موربیوس است. باز هم تکرار میکنم، موربیوس یکی از جذاب ترین و با پتانسیل ترین شخصیت های کمیک های مارول است فقط متاسفانه بدست استودیویی نا لایق مثل سونی افتاده است. به امید روزی که تمام هوادارن فیلم های ژانر ابرقهرمانی از شر سونی خلاص بشوند و رایت کامل شخصیت های مارول به استودیوی فیلم سازی خود مارول بازگردند.
امتیاز: 2 از 10
نویسنده: امیرعلی آصفی
برای ثبت نظر ابتدا به سایت وارد شوید!