اخبار و مقالات

نقد و بررسی فیلم سینمایی جوخه انتحار (2021)

۱۶ مرداد ۱۴۰۰ 0 968
توسط : کمیک فارسی

 

مقدمه: فیلم جوخه انتحار جدید دیسی نه یک ریبوت 100% است و نه یک دنباله ی 100%، این فیلم به کلی فیلم جوخه انتحار سال 2016 ساخته ی دیسی را انکار میکند و روی پای خودش می ایستد. در واقع جوخه انتحار جدید دیسی در مقایسه با همتای قدیمی تر خودش مانند یک لیوان آب یخ برای کسی است که مدت ها در جهنم محبوس بوده، فیلم جدید جوخه انتحار دیسی از همه لحاظ با نسخه ی قبلی خود فرق دارد، به طوری که می توان از لغت "غیر قابل قیاس" برای این دو فیلم استفاده کرد. در جوخه انتحار جدید دیسی کارگردان نامی و پر افتخار فیلم های دیزنی جیمز گان بر روی صندلی کارگردانی نشسته است اما از همین ابتدای نقد به شما تضمین میدهم که در این فیلم از آن جیمز گان شوخ و شنگ فیلم های دنیای سینمایی مارول خبری نیست و شاید بتوان به جرعت گفت که گان این بار بهترین فیلم کارنامه ی هنری اش را کارگردانی کرده است؛ پس با ما در ادامه ی نقد این فیلم همراه باشید...

 

همانطور که گفتم این فیلم از دل خاکستر فیلم قبلی مثل یک ققنوس جوان متولد میشود و از ابتدا روی پای خود می ایستد به شکلی که بینندگان پس از مدتی آرزوی فراموش کردن نسخه ی قبلی این فیلم را میکنند، همه چیز درباره ی این فیلم به معنی واقعی کلمه "خارق العاده" است؛ از داستان سرایی فیلم گرفته تا شیمی بین شخصیت های این فیلم و کمدی مریض مختص به جیمز گان... در واقع گان در این فیلم جسورانه ترین کار های ممکن را عملی کرده حتی جسورانه تر از فیلم های قبلی اش برای استودیوی مارول یعنی "محافظان کهکشان" 1 و 2، در واقع وی در این فیلم از برخی از سطحی ترین و درجه چندم ترین شخصیت های کمیک های دیسی استفاده کرده و بوسیله ی آنها شاهکاری که مشاهده می کنید را ساخته است! جیمز گان در این فیلم به کمک شخصیت هایی مثل Harley Quinn با بازی Margot Robbie، Bloodsport با بازی Idris Elba، Peacemaker با بازی John Cena، Rick Flag با بازی Joel Kinnaman، Ratcatcher با بازی Daniela Melchior، Polka-Dot Man با بازی بازیگر ایرانی آمریکایی با استعداد هالیوود David Dastmalchian و همچنین صداپیشگی راکی مشهور هالیوود یعنی Sylvester Stallone در نقش King Shark داستانی ساده اما جذاب را روایت میکند که بیننده تا مدت ها در خاطرش ثبت شود، در واقع جیمز گان فیلمی ساخته است که در این دوران غم بار شیوع ویروس کرونا به مدت 2 ساعت و 12 دقیقه بیننده را از این دنیای کسل کننده و پر از گرد مرگ جدا میکند و با خود به دنیای خودش می برد.

کارگردانی جیمز گان در این فیلم به کلی با تمامی آثارش تفاوت دارد و شاید بتوان جیمز گانی که با درجه سنی R کارگردانی میکند را بهترین ورژن این کارگردان دانست، جیمز گان جوخه انتحار را به معنی واقعی کلمه تارانتینویی روایت میکند و چیزی که جذابیت فیلم و داستانش را دو چندان میکند هم همین است! در واقع جیمز گان از همان ابتدای فیلم به خشن ترین شکل ممکن به بیننده میفهماند که هیچ یک از شخصیت های داستان در امان نیستند و هر لحظه امکان پاشیدن مغز آنها رو لنز دوربینش وجود دارد، کمدی ای که اینبار جیمز گان برای جوخه انتحار به نمایش میگذارد زمین تا آسمان با کمدی هایی که از او در دنیای سینمایی رنگارنگ مارول میشناسیم و دیده ایم فرق دارد و ما در این فیلم با یک کمدی بزرگسالانه و پخته طرف هستیم، البته این اصلاً به این معنی نیست که کمدی جوخه انتحار از بقیه ی آثار جیمز گان کم تر است بلکه کمدی ای که در جوخه انتحار شاهدش هستیم را شاید بتوان بهترین کمدی ساخته ی این کارگردان نامید. در واقع کارگردانی جیمز گان در این فیلم مانند این است که او بالاخره از بند مقررات سفت و سخت دیزنی و مارول رها شده و به اصطلاح وارنر و دیسی به وی اجازه داده اند تا "هر غلطی که دلش میخواهد" در این فیلم بکند و من به شما تضمین میدهم که جیمز گان یک شاهکار نه تنها کمیک بوکی بلکه سینمایی خلق کرده است. هر چقدر هم که از کارگردانی جیمز گان در این فیلم تعریف کنیم واقعاً انگار کم است، با دیدن فیلم از همان لحظه ی اول جیمز گان در ذهنم مانند مجسمه سازی بود که قبل از تراشیدن سنگ، مجسمه و پیکر نهایی دل خواهش را در دل سنگ می بیند و به کمک ابزاری که در اختیارش است نتیجه نهایی را به همه گان نشان میدهد، ابزار جیمز گان در این فیلم بازیگرانی همچون مارگو رابی و جان سینا بوده اند که بخاطر مهارت شگفت انگیز او در کارگردانی حتی قبل از خواندن فیلم نامه نقش هایشان را قبول کرده اند. جای تعجب ندارد که امروز و زمانی که این نقد را می نویسم و تنها یک روز از انتشار فیلم جوخه انتحار میگذرد کمپانی برادران وارنر اعلام کرده اند که 100% قصد همکاری دوباره با جیمز گان را دارند.

داستان فیلم یکی دیگر از آن عناصر خارق العاده ای است که از این فیلم یک شاهکار ساخته است، یک جا نقل قولی راجع به داستان فیلم خواندم که لازم میدانم آن را در نقدم تکرار کنم "جوخه انتحار جیمز گان در 5 دقیقه ی ابتدایی اش کاری را میکند که جوخه انتحار سال 2016 بعد از گذشت 2 ساعت از انجامش عاجز است." به راستی که همینطور است، فیلم در همان دقایق ابتدایی جوری شخصیتی مثل آماندا والر را به مخاطب معرفی میکند که انگار بیننده مشغول خواندن یک کمیک متحرک است، داستان این فیلم به قدری غنی است که به هر کدام از شخصیت های کوچک و بزرگ داخل سناریو اش اجازه درخشیدن میدهد، فیلم هر شخصیت را در دو یا سه دقیقه بطور کامل طوری به بیننده معرفی میکند که شما در آخر با وجود خبیث بودن این شخصیت ها برای آنها نگران می شوید و به مرور به آنها احساس پیدا می کنید (کاری که دیسی حتی در فیلم ها ابرقهرمانی اش نتوانست برای شخصیت های بزرگی مثل بتمن و سوپرمن انجام بدهد!). داستان فیلم بجای آنکه مانند نسخه ی قبلی اش روی یک آخر الزمان کلیشه ای و آبدوغ خیاری تمرکز کند با متمرکز کردن کل داستان در یک جزیره داستان را به ساده ترین اما بهترین نحو ممکن پیش می برد. داستان با پرش های زمانی چند روزه و در برخی قسمت ها چند دقیقه ای خودش به جذاب ترین شکل ممکن داستان را روایت میکند، در واقع جیمز گان در این فیلم نه تنها مرز ها کارگردانی یک فیلم کمیک بوکی را جابجا میکند بلکه در جایگاه نویسنده هم اثری بی نقص خلق میکند. برای مثال وی برای مارگو رابی بهترین هارلی کویینی که رابی میتواند بازی کند را نوشته است و ما در این فیلم لحظه ای به خود می آییم و با خود می گوییم که واقعاً مارگو رابی از این بهتر نمی تواند هارلی کویین را بازی کند چون در واقع مارگو رابی در این فیلم هارلی کویین را زندگی میکند. درست برعکس جوخه انتحاری که دیوید آیر در سال 2016 ساخته و نوشته بود، این فیلم با شخصیت هایی به مراتب ضعیف تر داستانش را هزار برابر بهتر پیش می برد؛ کوچکترین مثالی که می توانم بزنم رابطه ی عمیق پدر و دختری بلاد اسپرت و دخترش در مقایسه با رابطه ی تصنعی دد شات (با بازی ویل اسمیت) و دخترش در فیلم قبلی است. در واقع جیمز گان در داستان این فیلم بجای اینکه از یک صحنه ی عجیب و غریب مثل حمله کردن بتمن به ددشات جلوی دخترش استفاده کند به بهترین شکل ممکن کمیک های دیسی را درک کرده و به بهترین نحو شخصیت اصلی و در واقع رهبر جوخه انتحارش را معرفی میکند، صد البته که بازی بی نقص ادریس آلبا در نقش بلاد اسپرت هم در این امر بی تاثیر نیست که در ادامه به آن هم می پردازم.

تقریباً از تمامی عناصر برتری دهنده ی این فیلم صحبت کردم اما حالا نوبت تعریف و تمجید از شخصیت پردازی های بی نقص شخصیت های فیلم و بازی های طلایی بازیگران آن است، قبل تر هم گفتم که جیمز گان به خارق العاده ترین شکل ممکن از بازیگرانی همچون مارگو رابی بازی می گیرد و در واقع در این فیلم ثابت میکند که علت شکست فیلم قبلی بازیگران آن نبودند بلکه دیوید آیر طرز استفاده از آنها را بلد نبوده است. شخصیت پردازی کارکتر های داستان به گونه ای است که شما بعد از گذشتن مدتی از تماشای فیلم به شخصیت های کوچک و کم رنگ داستان هم علاقه مند می شوید و مدام نگران حذف شدن آنها از داستان خواهید بود، کاری که فیلم با شخصیت های درجه چندمی مانند پوک - دات من (با بازی دیوید دستمالچیان) و یا شخصیتی مثل رت کچر (با بازی دنیلا ملچیور) انجام میدهد به واقع جادویی است. دنیلا مچلیور بازیگر پرتغالی فیلم که نقش رت کچر را بازی میکند یکی از بهترین بازیگران و استعداد های تازه ی دنیای هالیوود است که بازی درخشانی در جوخه انتحار ارائه میدهد و به خوبی خودش را در دل بینندگان جا میکند. یکی از بهترین شخصیت های فیلم شخصیت پیس میکر با بازی جان سینای دوست داشتنی است، جان سینا روز به روز مهارت بازیگری خود را بهتر کرده است و مانند دواین جانسون (راک) هنوز در حال رشد کردن در دنیای بازیگری است و با همه ی این ها در این فیلم به طرز عجیب و ناباورانه ای خوب و پخته است! صحنه هایی که جان سینا/پیس میکر و ادریس آلبا/بلاد اسپورت با یکدیگر کل کل میکنند یکی از بهترین صحنه های فیلم هستند. جان سینا به اندازه ای نقش پیس میکر را عالی بازی میکند که شبکه اچ بی او مکس تصمیم دارد تا سریالی با محوریت شخصیت پیس میکر با بازیگری او تولید کند و در واقع جوخه انتحار حکم پیش در آمدی  برای شخصیت پیس میکر جان سینا است.

یکی از شخصیت های برجسته ی دیگر این فیلم که با وجود ظاهر خشن اش مثل یک بچه گربه خودش را در دل مخاطب جا میکند شخصیت کینگ شارک (با صداپیشگی سیلوستر استالونه) است. این غول CGI عضو جوخه انتحار جیمز گان یکی از بهترین شخصیت های فیلم است و صحنه هایی که او به جستجو و کاوش و کنجکاوی کردن در محیط اطرافش میگذارند یکی از شیرین تر صحنه های فیلم هستند، صدای سیلوستر استالونه کاملاً بر روی پیکر کینگ شارک نشسته است و جذابیت تماشا کردن صحبت های بریده بریده ی کینگ شارک را برای مخاطب دو چندان میکند. در واقع جیمز گان با خلق کینگ شارک قدرت و مهارت اش را در خلق یک شخصیت غیر انسانی دوست داشتنی باز هم به رخ همه میکشد و نشان میدهد که هر وقت بخواهد قادر است شخصیت هایی به دل نشینی راکت راکون در سری محافظان کهکشان و کینگ شارک در این فیلم خلق کند. وقتی از شخصیت پردازی بی نقص این فیلم صحبت میکنم به راستی منظورم تمامی شخصیت های کوچک و بزرگ داستان است، از آماندا والری که این بار کاملاً در نقش یک سوپر آنتاگونیست در آمده است تا موش کوچک روی شانه ی رت کچر که سباستین نام دارد! جیمز گان به اندازه ای جوهره ی درونی هر شخصیت را با نویسندگی و عناصر کوچک و بزرگ درون فیلمش به بیننده نشان میدهد که حتی می توان گفت شما اگر حتی یک صفحه کمیک بوک با حضور این شخصیت ها هم نخوانده باشید کاملاً به ذات درونی آنها پی می برید. بگذارید سخن را کوتاه کنم و فقط برای مثال به صحنه ای که هارلی کویین از بنده نظامیان جزیره رها شده است و با دو مسلسل نگهبانان را به رگبار می بندد اشاره کنم، بطور معمول در چنین صحنه ای ما باید شاهد انفجار و یک حمام خون تمام عیار می بودیم اما جیمز گان با نبوغ تمام جنون هارلی کویین را با بیرون آمدن گل و بلبل از اسلحه و بدن قربانیانش به تصویر کشیده است؛ این یکی از هزار موردی است که جیمز گان وجود کمیک بوک در رگ های فیلمش را به رخ مخاطب و خوره ی های دنیای کمیک می کشد.

 

حرف آخر: جیمز گان در این فیلم کار را تمام میکند و تیر خلاص را به قلب تمامی کارگردانان مطرحی که پیش از او یک فیلم کمیک بوکی ساخته اند میزند، فیلم مانند یک ترن هوایی خونین و جنون آور و تا پوست و استخوان کمیک بوکی شما را در مسیر روایت داستانش همراهی میکند و هیچ چیز کم نمی گذارد. شاید ایراد های جزئی ای مثل کم پرداخته شدن به آنتاگونیست دوم فیلم یعنی شخصیت تینکر (The Thinker) کمی شما را گیج کنند اما این مسائل ابداً به قدری بزرگ نیستند که بتوانند لقب "شاهکار" را از جوخه انتحار جیمز گان بگیرند. قطعاً تماشای این فیلم به تمامی علاقه مندان به دنیای کمیک و حتی کسانی که دنیای کمیک را دوست ندارند پیشنهاد میشود و باید بگویم ابداً لازم نیست برای لذت بردن و فهمیدن این فیلم نسخه ی فاجعه ی قبلی آن به کارگردانی دیوید آیر را تماشا کنید، زیرا جوخه انتحار جیمز گان به خوبی از همان ابتدا روی پای خودش می ایستد و بالاخره بعد از مدت ها فیلمی درخور شأن و شخصیت Task Force X به بینندگان عرضه میکند.

 

امتیاز: 9.5 از 10 

نویسنده: امیر علی آصفی

 

اشتراک خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار کمیک ایمیل خود را وارد کنید